ويژگيهاي معماري ايران در دوره ي اسلامي
ويژگيهاي معماري ايران در دوره ي اسلامي
ويژگيهاي معماري ايران در دوره ي اسلامي
برخي از محققان نظير پروفسور ويلبر(1) معتقدند که اجراي هر طرح معماري به سه عنصر اجتماعي بستگي دارد. اول جامعه اي که به آن طرح نيازمند است؛ دوم شخص يا اشخاصي که از اجراي طرح حمايت مي کنند و هزينه ي مالي آن را متعهد مي شوند؛ سوم معمار يا استادکاراني که طرح را اجرا مي کنند. جذابيت تحقيق و مطالعه ي معماري ايران در اين است که دريابيم چگونه اين عوامل سه گانه بر يکديگر تأثير مي گذارند و سرانجام به احداث بنايي منجر مي شوند.
اهميت معماري اسلامي وقتي آشکار مي شود، که بدانيم در ساخته هاي اين دوره به کاربرد مادي و معنوي بناها- که از مهمترين ويژگيهاي آن است- توجه شده است.
براي دريافتن اهميت اين ويژگيها در گسترش معماري شايسته است طبقه بندي بناهاي دوره ي اسلامي و کاربرد آنها را مشخص کنيم.
به طور کلي بناهاي دوره ي اسلامي را مي توان به دو گروه عمده تقسيم کرد:
الف) بناهاي مذهبي. شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسينيه ها، تکايا و مصلي ها؛ ب) بناهاي غيرمذهبي. شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعه ها و آب انبارها.
در دو گروه فوق از بناهاي دوره ي اسلامي، مکاني براي عبادت، تجارت و سکونت وجود داشته است.
کتيبه هاي باقيمانده بر ديوار بعضي از مساجد (مسجد جامع قزوين و مسجد جامع کاشان) حاوي وقف مکانهايي براي توسعه و تعميرات مساجد از طرف واقف يا حکمران است.
اغلب مساجد در مرکز شهرها، نزديک بازارها و محدوده ي دارالحکومه ساخته مي شدند و اگر شهري به بيش از يک مسجد نياز داشت، مساجد ديگري از طرف حکومت يا افراد خيّر احداث مي شد. اهميت مساجد در شهرها به حدي بود که اگر شهري مسجد جامع يا آدينه نداشت، اهميت شهري هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشه هاي ساده اي داشتند، ولي در طول زمان با طرحهاي گوناگون و تزيينات مختلف، نقشه ها پيچيده شدند.
در نقشه ي مساجد، از قرن چهارم هجري دگرگونيهايي به وجود آمد و براساس آن، مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترين نقشه هايي که در مساجد به کار گرفته شده، شامل يک ايواني، دو ايواني، چهار ايواني، و ترکيب چهار طاق و ايوان بوده که معماران دوره ي اسلامي آنها را از شيوه هاي معماري عهد اشکاني و ساساني اقتباس کرده اند . مثلاً نقشه ي چهار ايواني- در ساخت بسياري از بناها- الهام گرفته از نقشه ي کاخ آشور، متعلق به زمان اشکانيان است.
معماران دوره ي اسلامي مسجد را به شيوه هاي گوناگون مي آراستند. در هر دوره يکي از عناصر تزييني در آراستن مساجد متداول بوده است؛ براي مثال در عهد سلجوقيان آجرکاري، در عهد ايلخانيان گچبري و در عهد تيموريان و صفويان کاشيکاري رواج بيشتري داشته است و در مواردي نيز تزيينات آجرکاري، گچبري و کاشيکاري با هم به کار گرفته مي شد).
مقبره هاي مذهبي در بيشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقايسه با ساير بناهاي اسلامي (بجز مساجد) از اعتبار ويژه اي برخوردارند. امامزداده ها بيش از ديگر بناهاي دوره ي اسلامي مورد احترام و علاقه ي مسلمانان بويژه شيعيان هستند. بناهاي فوق در طول زمان توسعه يافته و از يک آرامگاه معمولي به مجموعه هاي بسيار باشکوهي تبديل شده اند (مانند مجموعه ي بناهاي مشهد، قم، بسطام و شيخ صفي). مقبره ها اغلب با نقشه هاي مدوّر، مربع و هشت ضلعي با شيوه هاي گوناگون معماري احداث شده اند (مانند مرقد اسماعي ساماني در بخارا، گنبد قابوس در دشت گرگان، برج رادکان در خراسان، برج علاء الدين در ورامين و بناي سلطانيه در زنجان). همانند ساير بناهاي اسلامي مقبره ها نيز با آجرکاري، گچبري، کاشيکاري وآيينه کاري تزيين شده اند.
تنها در ايران دوره ي اسلامي است که ايجاد مقبره ها و زيارتگاهها از چنين سابقه ي طولاني و ويژگيهاي معماري منحصر به فرد و تزيينات باشکوه برخوردار است. اينگونه بناها به نامهاي برج، گنبد، بقعه و مزار نيز معروف شده اند (مانند برج رادکان، گنبد قابوس، بقعه ي شيخ صفي).
به طور کلي تکايا و حسنيه ها مکانهاي محصوري بودند که در مسير گذرگاههاي اصلي شهرها قرار داشتند. از اين مکانها بويژه در ايام سوگواري- خصوصاً محرم- براي مراسم تعزيه خواني، شبيه خواني، پرده خواني و سينه زني استفاده مي شد. در اين ايام مکان را سياهپوش کرده، آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين مي کردند. مصلي اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و براي اقامه ي نماز عيد فطر و قربان از آن استفاده مي شد. اينگونه بناها داراي طرح و نقشه ي خاصي نبودند و با توجه به مکانهاي شهري و عمومي در گذرگاهها، ميدانها و راسته بازارها ساخته مي شدند، همچنين اين مکانها فاقد تزيينات معماري بودند (مانند امير چخماق يزد، پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجي محله کاشان).
معماران ايراني در احداث پلها علاوه بر تسهيل امر عبور و مرور، ايجاد آب بندها را در نظر داشته اند. مشاهده ي قديمترين پلها يعني پل بر ديده از دوره ي هخامنشيان در جلگه ي مرودشت، بيستون در کرمانشاه از دوره ساسانيان، بند امير در فارس از دوره ي آل بويه و پل خواجوي اصفهان، مؤيد اين نکته است که معماران در امر پل سازي علاوه بر گذر از رودخانه به ذخيره کردن آب نيز توجه داشته اند.
ايران در دوره ي باستان و دوره ي اسلامي سهم قابل توجهي در توسعه ي پل سازي - از قرن هشتم ق.م. تاکنون - به عهده داشته است. بقاياي پلها و سدها نشان دهنده ي نوع معماري آن زمان است. ذوق و سليقه ي معماران ايراني در تزيين پلها نيز قابل توجه است؛ بعضي از پلها داراي تزيينات آجرکاري و کاشيکاري است (مانند پل خواجوي اصفهان).
از صدر اسلام کاخ يا بناي باشکوهي که در مقياس برتر ساخته شده باشد، به جاي نمانده است. شيوه ي معماري کاخ العمره و کاخ المشتي- که در زمان امويان احداث گرديد و بقاياي آن هنوز پابرجاست- از شيوه ي هنري عهد ساساني اقتباس شده است.
از زمان صفوي احداث کاخها وارد مرحله ي تازه اي شد و در پايتختهاي سه گانه ي آنها (تبريز، قزوين و اصفهان) نمونه هاي جالب توجهي ساخته شد.
کاخهاي چهل ستون، هشت بهشت و عالي قاپوي اسفهان، صفي آباد بهشهر، فين کاشان و فرح آباد ساري از مهمترين نمونه هاي شيوه ي معماري عهد صفويان هستند.
ايجاد کاخها به همين شيوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشيد کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانيه و شمس العماره) ادامه يافت.
کاخها در ايران نقشه هاي گوناگوني داشته است: برخي کوشک مانند بوده اند (مانند هشت بهشت و صفي آباد)، بعضي نقشه ي مربع و مستطيل داشته اند و برخي چند ضلعي بوده اند.
مهمترين مسأله در ساختن کاخها، بويژه از عهد صفوي به بعد، تزيين با کاشيکاري، گچبري، آيينه کاري و سنگ کاري است.
توسعه ي راههاي تجارتي و زيارتي باعث شده که در بين جاده هاي کارواني در سراسر کشور کاروانسراهايي براي توقف و استراحت کاروانيان بنا شود. موقعيت جغرافيايي، سياسي و اقتصادي در ايران از علل ازدياد و گسترش اين بناها بوده است. در ايران به فاصله هر چهار فرسنگ (26 کيلومتر) کاروانسرايي براي استراحت بنا شده است. زيارت شهرهاي مذهبي مانند قم، مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهاي متعددي در مسير جاده هايي که به اين شهرها منتهي مي شود، احداث گردد (در مسير خراسان بزرگ، غرب به شرق، کرمانشاه و مشهد). اين راه ارتباطي مهم از غرب به شهرهاي مذهبي نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا (ع) در مشهد متصل مي شده است. همچنين در زمان صفوي براي رفاه حال زائران، کاروانسراهايي در اين مسير بنا شده که در حال حاضر بقاياي پنجاه کاروانسرا باقي است.
معماري کاروانسراهاي ايران بسيار متنوع است. معماران با توجه به موقعيت اقليمي سرزمين ايران، کاروانسراهايي با ويژگيهاي گوناگون احداث کرده اند (تصوير 6-1). در ساخت کاروانسراهاي برون شهري از نقشه هاي چهار ايواني، دو ايواني، هشت ضلعي، مدور، کوهستاني و نوع کرانه ي خليج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بيشتر از طرح چهار ايواني استفاده شده و اتاقهايي در اطراف حياط، براي استفاده ي مسافران ساخته شده است. برخي از کاروانسراها با شيوه هاي آجرکاري، گچبري و کاشيکاري مزين شده اند (مانند رباط شرف خراسان، کاروانسراي سپنج شاهرود و مهيار اصفهان).
بعد از ظهور اسلام، پاکيزگي- بويژه غسلهاي متعدد و وضو براي نمازهاي پنجگانه - در زندگي روزمره ي مسلمانان از اهميت ويژه اي برخوردار شد تا جايي که سخن گهربار رسول اکرم (ص) «النظافه من الايمان» شعار هر مسلمان گرديد.
در شهرهاي اسلامي حمامها در گذرگاهها ي اصلي شهر، راسته بازارها و کاخهاي حکومتي طوري ساخته مي شد که براي تأمين آب بهداشتي و خروج فاضلاب مشکلي پيش نيابد. شايد بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه يکي از مهمترين بناهاي شهري محسوب مي شدند.
فضاي اصلي هر حمام، شامل بينه، ميان در و گرمخانه بود. به اين ترتيب که هر يک از فضاهاي فوق به وسيله ي راهرو و هشتي از فضاي ديگر جدا مي شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضاي مجاور تنظيم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و ديگر سنگها پوشيده شده بود. ازاره ي حمام با سنگ و کاشي و سر در با سنگ و آجر و کاشي تزيين مي شد. از جمله تزيينات داخلي حمامها آهکبري به صورت ساده و رنگي بوده است (مانند حمام گنجعليخان کرمان، کردشت ميانه و خسرو آقا اصفهان).
به طور کلي قلعه ها به دو گروه عمده تقسيم مي شود: قلعه هاي کوهستاني و قلعه هاي دشت. همانطور که در معرفي کاخها گفته شد، از يک بنا ممکن است استفاده هاي گوناگوني شود. از قلعه نيز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده مي شد. با اين توضيح تخت جمشيد را، با توجه به طراحي آن، مي توان يک قلعه دانست. همچنين از تخت سليمان در تکاب آذربايجان غربي - که مکاني مقدس بوده - گاهي به عنوان نيايشگاه و زماني به عنوان کاخ استفاده مي شده است.
بزرگترين و مستحکمترين قلعه هايي که در ايران بنا شده، متعلق به فرقه ي اسماعيليه است. اين قلعه ها در بلنديهاي رشته کوههاي البرز بنا شده اند (مانند الموت، لمبسر، گردکوه، سارو و امامه).
معماري اينگونه قلعه ها جنبه ي نظامي و دفاعي داشته و طرح و نقشه ي آنها ويژگيهاي گوناگوني دارد. قلعه ها در صعب العبورترين بلنديهاي کوهستاني بنا مي شدند و چون طرح و نقشه اي از پيش آماده نداشتند، طراح يا معمار حصارها، برجها، اتاقها و وروديها را با توجه به موقعيت طبيعي صخره ها، احداث مي کرد. به اين علت اغلب قلعه هاي کوهستاني داراي طرح هندسي مشخصي نبودند. مصالح ساختماني قلعه ها بيشتر قلوه سنگ و آجر، و ملاط آن ساروج و آهک بود.
قلعه هايي که در دشت براي محافظت از کاروانها و يا براي استفاده سربازان بنا مي شد عمدتاً طرح هندسي مشخص داشتند و داراي نقشه هاي مربع، مستطيل، چند ضلعي و مدور بودند. اين قلعه ها داراي برج و بارو بودند و مصالح ساختماني آنها نيز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلي ورامين، ميان گاله گرگان، قوشچي اروميه و قلعه کهنه کرمانشاه).
در قرن دوازهم هجري ايجاد قلعه در گذرگاهها به شيوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هايي به شيوه ي جديد احداث گرديد. همچنين درکرانه ي خليج فارس قلعه هايي با سبک معماري غربي ساخته شد (مانند قلعه هاي هرمز، خارک، قشم و بندرعباس).
آب انبارها به دو گروه کلي عمومي و خصوصي تقسيم مي شوند. از نظر معماري آب انبارها شامل منبع ذخيره ي آب، پوشش منبع، بادگير و هواکش، راه پله، پاشير و سردر تزييني و کتيبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب، مستطيل، استوانه اي وچند ضلعي ساخته شده اند.
مصالح ساختماني آنها سنگ و آجر، شفته ي آهک و ساروج است. تعدادي از اين آب انبارها با آجر و کاشي تزيين شده اند (مانند آب انبارهاي قزوين، ده نمک سمنان و پنج بادگير يزد).
پس از اسلام، گسترش شهرهاي اسلامي و افزايش ارتباطات اجتماعي، ازدياد راههاي کارواني، توسعه ي کاروانسراها و تبادلات اقتصادي موجب شکل گرفتن فضاي بازرگاني و توليدي موسوم به بازار شد. در شهرهاي اسلامي بازار محور اصلي و مرکز اقتصادي شهر بوده و انبارهاي مهم، مراکز توليدي، مراکز توزيع کالاهاي گوناگون و مبادلات پولي در آن جاي داشتند.
بازارها بيشتر در امتداد مهمترين راههاي اصلي شهر ساخته مي شدند و دراغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلي شهر نيز بود که مهمترين و شلوغترين دروازه ها را به مرکز شهر متصل مي کرد (مانند بازار سلطانيه، بازار نايين). در بيشتر شهرهاي اسلامي مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.
دکانها در دو سوي راسته ي اصلي و راسته هاي فرعي قرار داشتند. برخي از راسته ها به عرضه ي کالاهاي مخصوصي اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها، کفاشها، زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهاي درون شهري - که قبلا مورد بحث قرار گرفت- اغلب در پشت دکانهاي بازار قرار داشت و به وسيله ي راهرو يا فضاي کوچک به بازار مرتبط مي شد. بسياري از سراها دو طبقه ساخته مي شدند و همه ي آنها داراي حياط مرکزي بودند.
طول بازارها اندازه ي مشخص و معيّني نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلي در شهرهاي کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهاي بزرگ، بيش از يک کيلومتر و عرض بازارها بين پنج تا ده متر بوده است.
در ساختمان بازارها از بهترين مصالح و شيوه هاي معماري استفاده مي شد. ستونها و ديوارها بيشتر از سنگ و آجر بود و براي پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده مي کردند. براي پوشاندن دهانه هاي بزرگ مانند چهارسوها و تيمچه ها از گنبد و کاربندي استفاده مي شد. پشت بام بازارها هم بيشتر با کاهگل پوشانده مي شد؛ زيرا کاهگل هم عايق حرارتي بود و هم عايق رطوبتي. کف بازارها اغلب خاکي بود که در اثر گذشت زمان کوبيده و محکم مي شد. البته گاهي از سنگ و آجر براي پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده مي کردند.
به هر حال، بازار يکي از مهمترين بناهاي عمومي شهرهاي گوناگون است که در وهله ي اول براي عرضه، توليد، تبادل و خريد و فروش کالا شکل گرفت، ولي بعدها کارکردهاي متعدد فرهنگي و اجتماعي پيدا کرد. رشد و رونق اقتصادي منجر به پيدايش انواع بازار شد که از ميان آنها مي توان از بازارهاي ادواري، بازارهاي روستايي، بازارهاي ثابت، بازار بين راهي و بازارهاي شهري نام برد.
/س
کاربرد بناها
اهميت معماري اسلامي وقتي آشکار مي شود، که بدانيم در ساخته هاي اين دوره به کاربرد مادي و معنوي بناها- که از مهمترين ويژگيهاي آن است- توجه شده است.
براي دريافتن اهميت اين ويژگيها در گسترش معماري شايسته است طبقه بندي بناهاي دوره ي اسلامي و کاربرد آنها را مشخص کنيم.
به طور کلي بناهاي دوره ي اسلامي را مي توان به دو گروه عمده تقسيم کرد:
الف) بناهاي مذهبي. شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسينيه ها، تکايا و مصلي ها؛ ب) بناهاي غيرمذهبي. شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعه ها و آب انبارها.
در دو گروه فوق از بناهاي دوره ي اسلامي، مکاني براي عبادت، تجارت و سکونت وجود داشته است.
مساجد
کتيبه هاي باقيمانده بر ديوار بعضي از مساجد (مسجد جامع قزوين و مسجد جامع کاشان) حاوي وقف مکانهايي براي توسعه و تعميرات مساجد از طرف واقف يا حکمران است.
اغلب مساجد در مرکز شهرها، نزديک بازارها و محدوده ي دارالحکومه ساخته مي شدند و اگر شهري به بيش از يک مسجد نياز داشت، مساجد ديگري از طرف حکومت يا افراد خيّر احداث مي شد. اهميت مساجد در شهرها به حدي بود که اگر شهري مسجد جامع يا آدينه نداشت، اهميت شهري هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشه هاي ساده اي داشتند، ولي در طول زمان با طرحهاي گوناگون و تزيينات مختلف، نقشه ها پيچيده شدند.
در نقشه ي مساجد، از قرن چهارم هجري دگرگونيهايي به وجود آمد و براساس آن، مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترين نقشه هايي که در مساجد به کار گرفته شده، شامل يک ايواني، دو ايواني، چهار ايواني، و ترکيب چهار طاق و ايوان بوده که معماران دوره ي اسلامي آنها را از شيوه هاي معماري عهد اشکاني و ساساني اقتباس کرده اند . مثلاً نقشه ي چهار ايواني- در ساخت بسياري از بناها- الهام گرفته از نقشه ي کاخ آشور، متعلق به زمان اشکانيان است.
معماران دوره ي اسلامي مسجد را به شيوه هاي گوناگون مي آراستند. در هر دوره يکي از عناصر تزييني در آراستن مساجد متداول بوده است؛ براي مثال در عهد سلجوقيان آجرکاري، در عهد ايلخانيان گچبري و در عهد تيموريان و صفويان کاشيکاري رواج بيشتري داشته است و در مواردي نيز تزيينات آجرکاري، گچبري و کاشيکاري با هم به کار گرفته مي شد).
مدارس(1)
آرامگاهها و زيارتگاهها
مقبره هاي مذهبي در بيشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقايسه با ساير بناهاي اسلامي (بجز مساجد) از اعتبار ويژه اي برخوردارند. امامزداده ها بيش از ديگر بناهاي دوره ي اسلامي مورد احترام و علاقه ي مسلمانان بويژه شيعيان هستند. بناهاي فوق در طول زمان توسعه يافته و از يک آرامگاه معمولي به مجموعه هاي بسيار باشکوهي تبديل شده اند (مانند مجموعه ي بناهاي مشهد، قم، بسطام و شيخ صفي). مقبره ها اغلب با نقشه هاي مدوّر، مربع و هشت ضلعي با شيوه هاي گوناگون معماري احداث شده اند (مانند مرقد اسماعي ساماني در بخارا، گنبد قابوس در دشت گرگان، برج رادکان در خراسان، برج علاء الدين در ورامين و بناي سلطانيه در زنجان). همانند ساير بناهاي اسلامي مقبره ها نيز با آجرکاري، گچبري، کاشيکاري وآيينه کاري تزيين شده اند.
تنها در ايران دوره ي اسلامي است که ايجاد مقبره ها و زيارتگاهها از چنين سابقه ي طولاني و ويژگيهاي معماري منحصر به فرد و تزيينات باشکوه برخوردار است. اينگونه بناها به نامهاي برج، گنبد، بقعه و مزار نيز معروف شده اند (مانند برج رادکان، گنبد قابوس، بقعه ي شيخ صفي).
حسنيه ها، تکايا و مصلي ها
به طور کلي تکايا و حسنيه ها مکانهاي محصوري بودند که در مسير گذرگاههاي اصلي شهرها قرار داشتند. از اين مکانها بويژه در ايام سوگواري- خصوصاً محرم- براي مراسم تعزيه خواني، شبيه خواني، پرده خواني و سينه زني استفاده مي شد. در اين ايام مکان را سياهپوش کرده، آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين مي کردند. مصلي اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و براي اقامه ي نماز عيد فطر و قربان از آن استفاده مي شد. اينگونه بناها داراي طرح و نقشه ي خاصي نبودند و با توجه به مکانهاي شهري و عمومي در گذرگاهها، ميدانها و راسته بازارها ساخته مي شدند، همچنين اين مکانها فاقد تزيينات معماري بودند (مانند امير چخماق يزد، پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجي محله کاشان).
پلها
معماران ايراني در احداث پلها علاوه بر تسهيل امر عبور و مرور، ايجاد آب بندها را در نظر داشته اند. مشاهده ي قديمترين پلها يعني پل بر ديده از دوره ي هخامنشيان در جلگه ي مرودشت، بيستون در کرمانشاه از دوره ساسانيان، بند امير در فارس از دوره ي آل بويه و پل خواجوي اصفهان، مؤيد اين نکته است که معماران در امر پل سازي علاوه بر گذر از رودخانه به ذخيره کردن آب نيز توجه داشته اند.
ايران در دوره ي باستان و دوره ي اسلامي سهم قابل توجهي در توسعه ي پل سازي - از قرن هشتم ق.م. تاکنون - به عهده داشته است. بقاياي پلها و سدها نشان دهنده ي نوع معماري آن زمان است. ذوق و سليقه ي معماران ايراني در تزيين پلها نيز قابل توجه است؛ بعضي از پلها داراي تزيينات آجرکاري و کاشيکاري است (مانند پل خواجوي اصفهان).
کاخها
از صدر اسلام کاخ يا بناي باشکوهي که در مقياس برتر ساخته شده باشد، به جاي نمانده است. شيوه ي معماري کاخ العمره و کاخ المشتي- که در زمان امويان احداث گرديد و بقاياي آن هنوز پابرجاست- از شيوه ي هنري عهد ساساني اقتباس شده است.
از زمان صفوي احداث کاخها وارد مرحله ي تازه اي شد و در پايتختهاي سه گانه ي آنها (تبريز، قزوين و اصفهان) نمونه هاي جالب توجهي ساخته شد.
کاخهاي چهل ستون، هشت بهشت و عالي قاپوي اسفهان، صفي آباد بهشهر، فين کاشان و فرح آباد ساري از مهمترين نمونه هاي شيوه ي معماري عهد صفويان هستند.
ايجاد کاخها به همين شيوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشيد کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانيه و شمس العماره) ادامه يافت.
کاخها در ايران نقشه هاي گوناگوني داشته است: برخي کوشک مانند بوده اند (مانند هشت بهشت و صفي آباد)، بعضي نقشه ي مربع و مستطيل داشته اند و برخي چند ضلعي بوده اند.
مهمترين مسأله در ساختن کاخها، بويژه از عهد صفوي به بعد، تزيين با کاشيکاري، گچبري، آيينه کاري و سنگ کاري است.
کاروانسراها(3)
توسعه ي راههاي تجارتي و زيارتي باعث شده که در بين جاده هاي کارواني در سراسر کشور کاروانسراهايي براي توقف و استراحت کاروانيان بنا شود. موقعيت جغرافيايي، سياسي و اقتصادي در ايران از علل ازدياد و گسترش اين بناها بوده است. در ايران به فاصله هر چهار فرسنگ (26 کيلومتر) کاروانسرايي براي استراحت بنا شده است. زيارت شهرهاي مذهبي مانند قم، مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهاي متعددي در مسير جاده هايي که به اين شهرها منتهي مي شود، احداث گردد (در مسير خراسان بزرگ، غرب به شرق، کرمانشاه و مشهد). اين راه ارتباطي مهم از غرب به شهرهاي مذهبي نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا (ع) در مشهد متصل مي شده است. همچنين در زمان صفوي براي رفاه حال زائران، کاروانسراهايي در اين مسير بنا شده که در حال حاضر بقاياي پنجاه کاروانسرا باقي است.
معماري کاروانسراهاي ايران بسيار متنوع است. معماران با توجه به موقعيت اقليمي سرزمين ايران، کاروانسراهايي با ويژگيهاي گوناگون احداث کرده اند (تصوير 6-1). در ساخت کاروانسراهاي برون شهري از نقشه هاي چهار ايواني، دو ايواني، هشت ضلعي، مدور، کوهستاني و نوع کرانه ي خليج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بيشتر از طرح چهار ايواني استفاده شده و اتاقهايي در اطراف حياط، براي استفاده ي مسافران ساخته شده است. برخي از کاروانسراها با شيوه هاي آجرکاري، گچبري و کاشيکاري مزين شده اند (مانند رباط شرف خراسان، کاروانسراي سپنج شاهرود و مهيار اصفهان).
حمامها
بعد از ظهور اسلام، پاکيزگي- بويژه غسلهاي متعدد و وضو براي نمازهاي پنجگانه - در زندگي روزمره ي مسلمانان از اهميت ويژه اي برخوردار شد تا جايي که سخن گهربار رسول اکرم (ص) «النظافه من الايمان» شعار هر مسلمان گرديد.
در شهرهاي اسلامي حمامها در گذرگاهها ي اصلي شهر، راسته بازارها و کاخهاي حکومتي طوري ساخته مي شد که براي تأمين آب بهداشتي و خروج فاضلاب مشکلي پيش نيابد. شايد بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه يکي از مهمترين بناهاي شهري محسوب مي شدند.
فضاي اصلي هر حمام، شامل بينه، ميان در و گرمخانه بود. به اين ترتيب که هر يک از فضاهاي فوق به وسيله ي راهرو و هشتي از فضاي ديگر جدا مي شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضاي مجاور تنظيم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و ديگر سنگها پوشيده شده بود. ازاره ي حمام با سنگ و کاشي و سر در با سنگ و آجر و کاشي تزيين مي شد. از جمله تزيينات داخلي حمامها آهکبري به صورت ساده و رنگي بوده است (مانند حمام گنجعليخان کرمان، کردشت ميانه و خسرو آقا اصفهان).
قلعه ها
به طور کلي قلعه ها به دو گروه عمده تقسيم مي شود: قلعه هاي کوهستاني و قلعه هاي دشت. همانطور که در معرفي کاخها گفته شد، از يک بنا ممکن است استفاده هاي گوناگوني شود. از قلعه نيز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده مي شد. با اين توضيح تخت جمشيد را، با توجه به طراحي آن، مي توان يک قلعه دانست. همچنين از تخت سليمان در تکاب آذربايجان غربي - که مکاني مقدس بوده - گاهي به عنوان نيايشگاه و زماني به عنوان کاخ استفاده مي شده است.
بزرگترين و مستحکمترين قلعه هايي که در ايران بنا شده، متعلق به فرقه ي اسماعيليه است. اين قلعه ها در بلنديهاي رشته کوههاي البرز بنا شده اند (مانند الموت، لمبسر، گردکوه، سارو و امامه).
معماري اينگونه قلعه ها جنبه ي نظامي و دفاعي داشته و طرح و نقشه ي آنها ويژگيهاي گوناگوني دارد. قلعه ها در صعب العبورترين بلنديهاي کوهستاني بنا مي شدند و چون طرح و نقشه اي از پيش آماده نداشتند، طراح يا معمار حصارها، برجها، اتاقها و وروديها را با توجه به موقعيت طبيعي صخره ها، احداث مي کرد. به اين علت اغلب قلعه هاي کوهستاني داراي طرح هندسي مشخصي نبودند. مصالح ساختماني قلعه ها بيشتر قلوه سنگ و آجر، و ملاط آن ساروج و آهک بود.
قلعه هايي که در دشت براي محافظت از کاروانها و يا براي استفاده سربازان بنا مي شد عمدتاً طرح هندسي مشخص داشتند و داراي نقشه هاي مربع، مستطيل، چند ضلعي و مدور بودند. اين قلعه ها داراي برج و بارو بودند و مصالح ساختماني آنها نيز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلي ورامين، ميان گاله گرگان، قوشچي اروميه و قلعه کهنه کرمانشاه).
در قرن دوازهم هجري ايجاد قلعه در گذرگاهها به شيوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هايي به شيوه ي جديد احداث گرديد. همچنين درکرانه ي خليج فارس قلعه هايي با سبک معماري غربي ساخته شد (مانند قلعه هاي هرمز، خارک، قشم و بندرعباس).
آب انبارها
آب انبارها به دو گروه کلي عمومي و خصوصي تقسيم مي شوند. از نظر معماري آب انبارها شامل منبع ذخيره ي آب، پوشش منبع، بادگير و هواکش، راه پله، پاشير و سردر تزييني و کتيبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب، مستطيل، استوانه اي وچند ضلعي ساخته شده اند.
مصالح ساختماني آنها سنگ و آجر، شفته ي آهک و ساروج است. تعدادي از اين آب انبارها با آجر و کاشي تزيين شده اند (مانند آب انبارهاي قزوين، ده نمک سمنان و پنج بادگير يزد).
بازارها(1)
پس از اسلام، گسترش شهرهاي اسلامي و افزايش ارتباطات اجتماعي، ازدياد راههاي کارواني، توسعه ي کاروانسراها و تبادلات اقتصادي موجب شکل گرفتن فضاي بازرگاني و توليدي موسوم به بازار شد. در شهرهاي اسلامي بازار محور اصلي و مرکز اقتصادي شهر بوده و انبارهاي مهم، مراکز توليدي، مراکز توزيع کالاهاي گوناگون و مبادلات پولي در آن جاي داشتند.
بازارها بيشتر در امتداد مهمترين راههاي اصلي شهر ساخته مي شدند و دراغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلي شهر نيز بود که مهمترين و شلوغترين دروازه ها را به مرکز شهر متصل مي کرد (مانند بازار سلطانيه، بازار نايين). در بيشتر شهرهاي اسلامي مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.
دکانها در دو سوي راسته ي اصلي و راسته هاي فرعي قرار داشتند. برخي از راسته ها به عرضه ي کالاهاي مخصوصي اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها، کفاشها، زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهاي درون شهري - که قبلا مورد بحث قرار گرفت- اغلب در پشت دکانهاي بازار قرار داشت و به وسيله ي راهرو يا فضاي کوچک به بازار مرتبط مي شد. بسياري از سراها دو طبقه ساخته مي شدند و همه ي آنها داراي حياط مرکزي بودند.
طول بازارها اندازه ي مشخص و معيّني نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلي در شهرهاي کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهاي بزرگ، بيش از يک کيلومتر و عرض بازارها بين پنج تا ده متر بوده است.
در ساختمان بازارها از بهترين مصالح و شيوه هاي معماري استفاده مي شد. ستونها و ديوارها بيشتر از سنگ و آجر بود و براي پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده مي کردند. براي پوشاندن دهانه هاي بزرگ مانند چهارسوها و تيمچه ها از گنبد و کاربندي استفاده مي شد. پشت بام بازارها هم بيشتر با کاهگل پوشانده مي شد؛ زيرا کاهگل هم عايق حرارتي بود و هم عايق رطوبتي. کف بازارها اغلب خاکي بود که در اثر گذشت زمان کوبيده و محکم مي شد. البته گاهي از سنگ و آجر براي پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده مي کردند.
به هر حال، بازار يکي از مهمترين بناهاي عمومي شهرهاي گوناگون است که در وهله ي اول براي عرضه، توليد، تبادل و خريد و فروش کالا شکل گرفت، ولي بعدها کارکردهاي متعدد فرهنگي و اجتماعي پيدا کرد. رشد و رونق اقتصادي منجر به پيدايش انواع بازار شد که از ميان آنها مي توان از بازارهاي ادواري، بازارهاي روستايي، بازارهاي ثابت، بازار بين راهي و بازارهاي شهري نام برد.
پي نوشت :
1. wilber
2. براي آشنايي بيشتر درباره ي نحوه ي شکل گيري مدارس و آرامگاهها مراجعه کنيد به: کياني، محمد يوسف؛ معماري ايران دوره ي اسلامي؛ جهاد دانشگاهي، 1366.
3. براي آشنايي بيشتر درباره ي معماري کاروانسراها مراجعه کنيد به: کياني، محمد يوسف و ولفرام کلايس؛ کاروانسراهاي ايران؛ سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران، 1365.
4. براي آشنايي بيشتر درباره ي نحوه ي شکل گيري و معماري بازارها مراجعه کنيد به: کياني، محمد يوسف؛ بازارها در شهرهاي ايران؛ ج 2، جهاد دانشگاهي، 1368.
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}